چه حال خوبی وقتی هستی وقتی میبینم کنارم نشستی میدونم تو هم امروزو مثل من عزیزم از ته قلبت میخواستی تو رو درک میکنم واسه تو میمیرم تو دنیایی من تو قلبت اسیرم نباشی پیشم حتی واسه یک لحظه بدون تو من با خودم درگیرم من با تو خوبه حالم خیلی خوشحالم که تورو دارم چشمامو رو هم میزارم تو...
یه چیزی هست توی قلبم که هنوز بهت نگفتم آخه وقتی روبرومی به نفس نفس میوفتم نمیدونی که نگاهت منو تا کجا کشونده غیر از این که عاشقت شم واسه من راهی نمونده (عربی ) خندیدی از نگاهم غم رفت خندیدی دلمو دادم رفت انگاری خودمم یادم رفت از عطر تو نفس میگیرم همرامی هرکجا که میرم هم زندم هم...
روزای خوبی تو راهه پر از آرامشه امسال اگه تو پیش من باشی عجب سالی بشه امسال نبینم فکر دیروزی نبینم رو لبت آهه همیشه بعد هر سختی روزای خوبی تو راهه یه حسی میگه که چشمام تو رو امسال می بینه اگر چه انتظارت هم برای من شیرینه می خوام برگردی و دیگه نگی از پیش من میری واسه...
یه روزی میگفتم میشه با تو بود میشه بی خجالت بهت فکر کرد میشه اسم کوچیکتو ساده گفت قدم زد کنارت به عنوان مرد تو هرچی ازم دور تر میشدی من انگار بیشتر عاشقت میشدم تو این عشق وجدان تو راحته من اینکارو کردم خودم با خودم خدایا یکی تو گریه بهت رو زده سپرده دوتامونو دست شما خدایا مگه میشه امسال با بغض تحویل شه یکاری کن خوب شه حال ما نه چیزی به جز تو منو میگرفت نه بی فکر تو تو قلبم آزاد بود همه سالوبا درد تو سوختم مگه میشه بی درد تو شاد بود نموندی عذابم رو کمتر کنی نرفتی که با رفتنت خو کنم گناهم چیه این شب سال نو باید عطر جاموندتو بو کنم خدایا یکی تو گریه بهت رو زده سپرده دوتامونو دست شما خدایا مگه میشه امسال با بغض تحویل شه یکاری کن خوب شه حال ما...
من هنوز به یاد عیدای قدیم عشق ماشینکای کاغذیم وقتی مادر پای هفت سین بم می گفت قول بدیم به همدیگه دروغ نگیم میرم سوی بهار زندگیم هنوزم به عشق عیدای قدیم یاد روزا یاد شب ها یاد ایران قدیم دست به دست هم و عاشق تن به بارون می زدیم یاد صوت دلنشین لبو داغ مث قند یا که آواز شیرین فال گردو سر بند شب عیدا یادته؟ شور و غوغا یادته؟ سبزه ی سیزده بدر کنار دریا یادته؟ آتیش بازی یادته؟ شب چارشنبه ی سال خنده هایی که دیگه شده این روزا محال فصل پاییز برگای زرد حتی اون روزا قشنگ بود مهربونی توی سینه دل واسه همدیگه تنگ بود برف شب های زمستون آدم برفی های خندون یا کریما صبحای زود چه بودن شاد و غزل خون شب عیدا یادته؟ شور و غوغا یادته؟ سبزه ی سیزده بدر کنار دریا یادته؟ آتیش بازی یادته؟ شب چارشنبه ی سال خنده هایی که دیگه شده این روزا محال...
وقتی که تو نیستی از زندگی سیرم بی تو روزی صدبار از غصه میمیرم وقتی که نیستی طاقت نمیارم کاشکی میدونستی بی تو نمیتونم دستات ، آره تکیه گاهمه شونت ، بهترین پناهمه قلبم ، برای تو میزنه بی تو ، بی بهونه میشکنه دارم دیوونه میشم باید بمونی پیشم ببین چجوری عشقت منو زده آتیشم آره دیوونه میشم اگه نمونی پیشم تا اون نفس آخر از تو جدا نمیشم بیشتر از جونم تورو میخوام به تو مدیونم تورو میخوام یک لحظه بی تو مگه میشه تنها با من باش تا همیشه ببین چجوری آسون ، منو دیوونه کردی این دل بیچاره ، میکشه چه دردی دستات ، آره تکیه گاهمه شونت ، بهترین پناهمه قلبم ، برای تو میزنه بی تو ، بی بهونه میشکنه دارم دیوونه میشم باید بمونی پیشم ببین چجوری عشقت منو زده آتیشم آره دیوونه میشم اگه نمونی پیشم تا اون نفس آخر از تو جدا نمیشم تویی صدای قلبم.....
مردم دارن واسه عید جوری برنامه ریزی می کنن که هم بتونن کنسرت ابی رو برن ، هم آرش ، هم یه سر ونیز رو ببینن ، من دغدغه ی فکریم اینه که سریال پایتخت3 رو جوری ببینم که به باب اسفنجی دیدنم لطمه نزنه..
روز برفی با صدای مرتضی پاشایی و محمدرضا گلزار چشامو
؛ می بندم میخوام هر چی غصه است بمیره که تو خواب ؛ یکی از تنم عطرتو پس بگیره نمیشه ؛ نمیشه عزیزم ؛ نمیـدونی عشقت چقدر سینه سوزه چه سخته ؛ آدم چشم به تاریکی شب بدوزه همیشه ؛ همیشه شبا این حال و روزا خیره به عکست این شده کارم دیگه طاقت ندارم دلم میخواد یه جایی اونور دنیا خودمو جا بذارم آخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیره خیلی دلم میگیره فراموشم نمیشه خاطرهامون واسه من خیلی دیره یه آدم چقدر طاقت غصه داره چجوری ، میشه خنده روی لبام پا بذاره دوباره ، دوباره به جایی ، رسیدم که با هیشکی حرفی ندارم نباشی ، من هیچ حسی به روز برفـی ندارم نمیخوام ، بباره...
متن:من اونیم که سایه هم نداشت دلش رو توی کوچه جا گذاشت همون که تو دلش غما رو کاشت غیر از این سکوت چیزی بر نداشت من اونیم که گریه می کنه همون که بغض و ول نمی کنه همون که هیشکی باورش نکرد اشک و عاشق رو می کنه صدام که سر به آسمون کشید دلای عاشق و به این جنون کشید خدا ببخشه اونو که نموند که قلب سادم و اون به خون کشید عشق ادعا سرش نشد آخرش نشد که یاد من بره آسمون و باورش نشد کبوترش نشد دوباره بپره من اونیم که خیره رو دره خوشیش و میده.قصه می خره که حالش از همیشه بد تره دل نمیده و دل نمی بره کسی که با کسی قدم نزد تو خونه عکسی غیر غم نزد سری به قلب عاشق نزد اون که رو دلم زخم کم نزد صدام که سر به آسمون کشید دلای عاشق و به این جنون کشید خدا ببخشه اونو که نموند که قلب سادم و اون به خون کشید عشق ادعا سرش نشد آخرش نشد که یاد من بره آسمون و باورش نشد کبوترش نشد دوباره بپره...